جدول جو
جدول جو

معنی مسکین آباد - جستجوی لغت در جدول جو

مسکین آباد(مِ)
دهی است از دهستان اکراد ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران، واقع در 48هزارگزی شمال باختری کرج و 3هزارگزی جنوب راه شوسۀ کرج به قزوین. آب آن از قنات و در بهار از رود کردان تأمین می شود و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
دهی است از دهستان فشند بخش کرج شهرستان تهران. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان قرلو بخش میاندوآب شهرستان مراغه. واقع در 55هزارگزی جنوب خاوری میاندوآب و 2هزارگزی باختر راه شوسۀ شاهین دژ به میاندوآب. 138 تن سکنه دارد. آب آن از زرینه رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 378 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مِ جِ)
مشکین آباد. دهی از دهستان حومه بخش کرج است که 206 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آبادشهرستان تبریز. سکنۀ آن 272 تن. آب از چشمه. محصول عمده آنجا غلات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تکیناباد از اقلیم سیم است... شهری وسط است و هوایش به گرمی مایل و آبش از جبالی که در آن حدود است. میوه فراوان باشد. (نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 143). تکیناباد (تکین آباد) که تکناباد مخفف-اً نیز گویند شهری بوده است از اعاظم بلاد بست... واقع در حدود شرقی سیستان قدیم و در افغانستان حالیه، تقریباً در 16فرسخی جنوب شرقی قندهار و ذکر این شهر در تاریخ غزنویه و غوریه بسیار می آید... (حاشیۀ تاریخ جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 3 ص 194) : و نماز خفتن را سوی تکیناباد رفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 47). فرمود سلطان تاجواب نامۀ تکیناباد بازنبشتند. (تاریخ بیهقی ایضاً). از تکیناباد پیش امیر مسعود بسوی هرات رفت. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 50). یمین ملک بر عقب ایشان می رفت تابست و از آنجا مغولان بر سمت هرات و خراسان برفتند. (تاریخ جهانگشای ج 3 ص 194). و رجوع به تکناباد شود
لغت نامه دهخدا
(سَ مَ)
نام یکی از دهستانهای 7 گانه بخش حومه شهرستان خوی. دهستان سکمن آباد از 40 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمع نفوس آن در حدود 9610 تن است. رود خانه مهمی که در این دهستان جریان دارد رود خانه آق چای است که از کوههای مرزی سرچشمه گرفته در نزدیکی قریه ملحملی و دامدانا داخل این دهستان شده با افزوده شدن آب چشمه سارها و پس از مشروب نمودن اراضی دهستان داخل دهستان چای پاره میگردد. زمین های مزروعی این دهستان بوسیلۀ رود خانه مزبور و چشمه ها و آب باران و برف مشروب و جزیی هم محصول عمده آن غلات و حبوبات است. صادرات این منطقه غلات، پشم، روغن و گوسفند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی از دهستان بهنام عرب است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 462 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مَهَْ)
دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند، واقع در 14 هزارگزی باختر نهاوند و سه هزارگزی گیان. جلگه. سردسیر. دارای 1500 تن سکنه. آبش از چشمه و چاه و رود خانه جهان و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیّه، دارای 275 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 25هزارگزی شمال کدکن و سر راه مالرو عمومی کدکن. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی از دهستان سیلاخوراست که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 859 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مِ گَ)
دهی است از دهستان بخش روانسر شهرستان سنندج، واقع در 6هزارگزی جنوب روانسر، کنار راه فرعی روانسر به سنجابی. آب آن از چشمه و سراب و راه آن مالرو و در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا